قاسم صرافان: آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود قرنها بال کبوتر، پای آهو بسته بود سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت ملک عاشقها هزاران سال سلطانی نداشت باده نوشان شهرشان یک عمر بیمیخانه بود دست پیمان بستهی این قوم بیپیمانه بود تا سحرگاهی ورق برگشت و خوش شد سرنوشت آمد و خاک خراسان تکهای شد از بهشت کعبه و حج فقیران بود، میدانی چه کرد؟ آمد و ذیقعده در تقویم ما ذیحجه کرد سرزمین تشنهی ما بعد از آن میخانه داشت ساقی خوش ذوق در میخانه، سقاخانه داشت بعد از داستان هایی از زندگی امام رضا (ع)
دلنوشته و متن های زیبا و خواندنی درباره امام رضا (ع)
شعر درمورد امام رضا (ع) : علیرضا قزوه
آمد ,قاسم ,خوش ,سرزمین ,نداشت ,صرافان ,بعد از ,آمد و ,قاسم صرافان ,چه کرد؟ ,میدانی چه
درباره این سایت